۱۴۲ مطلب توسط «قاسم فرهمند» ثبت شده است

Title-less

ابراهیم نقش کدام درد مادر بر چهره تو ماند

آتش کدام کین، باغ سبز چشمان مادر سوزاند

در این شب های درد چون اسپند بر آتشی

چه کس چه کند کاری وقتی بین ما قرن ها درد فاصله ماند

۳۰ دی ۹۱ ، ۲۰:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

درد

بانوی درد

جامه‌اش خون و تنش اشک

به رقص آمد باز به چشمانم

۱۵ دی ۹۱ ، ۲۰:۱۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

ندارد

 روز برفت و باز آمد شب

در بیداد و لحظه ای خاموش

شگفتا که پایانی ندارد این ایام و این احوال

لبریز ازسکوتِ انزجار

شگفتا از دوّاره ی اعصار

از هم پاشیدگی جسم و روحی تا ابد بیمار

۱۲ دی ۹۱ ، ۲۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

غریبه

خزان عمرش را

آهسته می‌پیمود مرد

نفس‌اش گام مرگ بر برگ

آرزویش هم آخرین برگ

رختش آویخت 

چون برگ

بر تن عور درخت

آخرین نفسش را گفت بدرود

سایه‌اش ماند

او رفت!

۰۸ دی ۹۱ ، ۲۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

چند شعر از شاعران جهان

از پل الوار

....

برماست که خشم را شخم زنیم 

و آهن را طالع کنیم

برای نگهداری تصویر بلند بی‌گناهانی که 

همه جا جرگه می‌شوند 

و همه جا به پیروزی می‌رسند

...

_______________________________________

...

رنج چون تیغه‌ی مقراضی است 

که گوشت تن را زنده زنده می‌درد

من وحشت را از آن دریافتم

چنان که پرنده از پیکان

چنان که گیاه از آتش کویر

چنان که آب از یخ

...

____________________________________

از ژاک پره‌ور

برای تو ای یار

رفتم راسته‌ی پرنده فروش‌ها و 

پرنده‌هائی خریدم

برای تو ای یار

رفتم راسته گل‌ فروش‌ها و 

گل‌هائی خریدم 

برای تو ای یار

رفتم راسته‌ آهنگرا و

زنجیر‌هایی خریدم برای تو ای یار

بعد رفتم راسته برده فروش‌ها و

دنبال تو گشتم

اما نیافتمت ای یار

_________________

از مارگوت بیکل

موطن آدمی را بر هیچ نقشه‌ای نشانی نیست، موطن آدمی تنها در قلب کسانی است که دوستش می‌دارند.

______________________

برگرفته شده از کتاب همچون کوچه‌ئی بی‌انتها ترجمه احمد شاملو

۰۷ دی ۹۱ ، ۰۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

بیش از این‌ها

آری عمر من گذشته‌است، اما نا با گردش خورشید...

اما نه با گردش خورشید و طلوع بهاران از پس زمستان‌ها

من سخت زیسته‌ام

من به اندازه‌ی تمامی زندان‌ها شکنجه گشته‌ام!

من به وسعت تمامی پنجره‌های این‌شهر 

دل‌تنگ، نغمه‌هایی تلخ خوانده‌ام.

روح من به تعداد تمامی کشتگان جنگ‌ها زخم برداشته

و در بسترم هر شب

به درازای انتظار محتضران

به امید آرامش زجر کشیده‌ام!

آری عمر من!

بیش از این‌ها .. بیش از این‌ها..

۰۶ دی ۹۱ ، ۲۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

تیکه کتاب!

می‌خواستم مطلبی بذارم و جملات نغز کتاب کلیدر را بیاورم، اما دریغ که جز چند جمله (نه آن هم عیناً تنها نقل به مضمون) بیشتر به ذهنم نیامد. 

 

  • غم از سوراخ سوزن تو میاد ولی از در دروازه بیرون نمی‌ره
  • درد اینجاست که درد را نمیشود به هیچ کس حالی کرد
  • بودنم دست خودم نیست تو هم از بودن من ناراحت نباش!
  • آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است،این را دانستم و می دانم که آدم به آدم است که زنده است؛آدم به عشق آدم زنده است!
  • مرگ از روبه‌رو نمی‌آید،مرگ پابه‌پا می‌آید،با آدم می‌زاید

ولی در جست جوی پیدا کردن این جملات به وبلاگ(جمله‌های کوتاه) خوبی رسیدم توصیه می‌کنم شما هم سری بزنید.

 

  • ازدواج هم چیز جالبیه،مثل ارتش می مونه!با وجودی که همه ناراضین ولی بازم داوطلب داره!

شیرینی شانس

جک لمون

___________________________________________________________

هاردی : به نظرم شیر بز برات خوبه...

لورل : بز ماده یا نر ؟

هاردی : آخه احمق مگه بز نر هم شیر میده !؟

لورل : آره اگه بهش فشار بیاری پنیر هم میده !

۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۲:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

نخستین زن طنز نویس ایران

بی‌بی‌خانم استرآبادی از نویسندگان دوران مشروطه است. او در روزنامه‌های حبل المتین، تمدن و نشریه مجلس مقاله می‌نوشت. بیشتر مقالات او در دفاع از آموزش دختران است. او نخستین دبستان دختران را بنیان گذاشت. بیشتر شهرت بی‌بی‌خانم استرآبادی به خاطر کتاب «معایب الرجال» است که به طنز و در پاسخ به «تادیب‌النسوان» نوشته‌است.

 

تأدیب النسوان را در سال 1880 میلادی یکی از شاهزادگان قاجار نوشته است. این شازده از ترس لنگه کفش خانم‌ها هویت خود را فاش نکرده است. برخلاف بی‌بی‌خانم که در پایان رساله‌اش کاملاً خود را معرفی می‌کند و حتی از شرح جزئیات زندگی خود ابایی ندارد.

شاهزاده‌ی قاجار عقیده دارد: رستگاری زن در این جهان و آن‌ جهان در گرو اطاعت محض وی از شوهر است.

بی‌بی‌ خانم در مقدمه کتابش می‌نویسد:‌ «کتابی از نامردی که نادره‌ی دوران و اعجوبه جهان است که اسم بد رسم او را تأدیب‌النسوان نام نهاده، بنده دیده‌ام.

چون این اوراق را ملاحظه نمودم، دیدم گوینده‌ی او به اعتقاد خود تربیت شده و می‌خواهد مربی زنان گردد. مهملاتی چند برهم بافته که هیچ یک را از مأخذی نیافته، با سلیقه‌ی کج، طریقه‌ی لج پیشه گرفته نیش زبان به ریشه کندن نسوان دراز کرده بداندیشه نموده و او را مفصل به ده فصل فرموده که در هر فصلی ایرادی غیر واقع، بی‌مزه، بسیار خنک،پرنیش‌تر از خار و خسک بر نسوان وارد آورده. او را نپسندیده به دور انداختم و در خاطر خود مخاطره می‌باختم و طرحی در واهمه می‌ساختم. هرچند تا به حال خیال نداشتم لیکن اکنون همت برگماشتم که سخنانی موزون به پارسی زبان از خوبی و نرمی چون آب روان در برابر کتاب زشت این بدسرشت آرام تا مردان بدانند که هنوز در میان زنان کسانی چند با رتبت بلند نکونام و ارجمند می‌باشند که قوه‌ی‌ ناطقه مدد از ایشان برد.»

 

قمستی از کتاب «معایب الرجال»

مجلس چرس و بنگ و تریاک مردان

... یکی از آن‌ها که سیدالقوم و خادم‌الفقرا است وجه‌ها را می‌ستاند. مبلغی جمع می‌شود. چرس و بنگ که اراده‌اش لنگ بود حاضر می‌نماید. تریاک و خوراک نیز آماده و مهیا می‌گردد و یاران مشغول اسباب دخان می‌گردند. به انواع مختلف خورند و کشند به اصطلاح خودشان لول شوند. قلندران دلریشان، قدح بنگ نوشان، قلیان و چرس و وافورکشان، سرهاشان گرم گردیده و به دیده‌هاشان بی‌شرم، خیالات باطله می‌کنند. یکی به معراج می‌رود و دیگری به قاب قوسین او ادنی. دیگری خود را در بهشت برین و با حوران هم قرین می‌بیند، یکی به خیالات اشتباه پادشاه و بر تخت سلطنت کامروا در اندیشه‌ی وزارت و صدارت عظمی...

 ----------

از کتاب خنده سازان و خنده پردازان/ عمران صلاحی

* قاب قوسین اصطلاحى قرآنى است که مأخوذ از آیه کریم «فکان قاب قوسین او ادنى» است.

برخى باور دارند که این آیه مربوط به نزول جبرئیل بر پیامبر و فاصله او با پیامبر در هنگام نزول وحى مى باشد، یعنى هنگامى که جبرئیل نخستین بار بر پیامبر(ص) نازل شد، فاصله او با پیامبر به اندازه دو کمان و یا کمتر بود: «و هو بالأفق الأعلى، ثم دنى فتدلى‏، فکان قاب قوسین أو أدنى؛ و او (جبرئیل) در افق بالا بود، پس نزدیک شد و فرود آمد تا که (فاصله آن‏ها به قدر) دو کمان شد و یا کمتر»

۲۲ آذر ۹۱ ، ۲۱:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

کاریکَلِماتور

کاریکَلِماتور نامی است که پرویز شاپور در سال 1347 بر نوشته‌های خود که در مجلّه ی «خوشه» به سردبیری احمد شاملو چاپ می شد گذاشت. این کلمه حاصل پیوند «کاریکاتور» و حرف «ک» مخفف «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شده‌است.

نمونه‌هایی از کاریکَلِماتورهای پرویز شاپور

  • وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
  • به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
  • قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.
  • به نگاهم خوش آمدی.
  • زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
  • غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد.
  • صاحبان چشم‌های عسلی نگاه‌های شیرینی دارند.
  • تا از عزرائیل دستمزد نگیرم خودکشی نمی‌کنم.

 

برای دیدن کاریکلماتور های بیشتر اینجا کلیک کنید

۲۰ آذر ۹۱ ، ۰۰:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

Title-less

کهکشانها کو زمینم؟

زمین کو وطنم؟

وطن کو خانه ام؟

خانه کو مادرم؟

مادر کو کبوترانه ام؟

...معنای این همه سکوت چیست؟

من گم شده ام در تو یا تو گم شدی در من ای زمان؟!....

 

کاش هرگزآن روز از درخت انجیر پائین نیامده بودم!!

کاش!

.....

زنده یاد حسین پناهی

 

۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند