روز برفت و باز آمد شب

در بیداد و لحظه ای خاموش

شگفتا که پایانی ندارد این ایام و این احوال

لبریز ازسکوتِ انزجار

شگفتا از دوّاره ی اعصار

از هم پاشیدگی جسم و روحی تا ابد بیمار