نه کار بود و نه سفره. هیچکدام. بیکار؛ سفره نیست و بی سفره، عشق، بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست؛ زبان و دل کهنه میشود، تناس بر لبها میبندد، روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد
نه کار بود و نه سفره. هیچکدام. بیکار؛ سفره نیست و بی سفره، عشق، بی عشق، سخن نیست و سخن که نبود فریاد و دعوا نیست، خنده و شوخی نیست؛ زبان و دل کهنه میشود، تناس بر لبها میبندد، روح در چهره و نگاه در چشمها میخشکد