اخوان در نامه‌ای به سیروس طاهباز در سال 1347 درباره زندگی خود چنین نوشته است:

 

من اصلاً سرگذشت و شرح حال ندارم، حتی همین اسم و شناسنامه هم زیادی است من نه خانواده چنین و چنانی و حسب و نسب فلان و بهمان دارم، نه ماجراهای عجیب و غریب و شنیدنی بر من گذشته، نه سفرنامه به دیارهای دور و نزدیک دست دارم، نه تحصیلات منظم یا غیر منظم در دانشگاه‌های خارج و یا داخل داشته‌آم، نه اقدامات و فعالیت‌های درخشان و پُر تاب و تب داشته‌ام و نه هیچ هیچ هیچ. به جای تمام این حرف‌ها و ستون‌ها خالی بگذار در دائرة المعارف روزگار ما بنویسند:

 

«هیچ پسر هیچ که هیچ‌جا نرفت و هیچ‌کاری هم نکرد و هر چه هم بر سرش کوبیدند هیچ نگفت. هیچ درسی نخواند، هیچ دوستی نگرفت و خلاصه هیچستانِ‌محض»

 

بدرودی با مهدی اخوان ثالث و دیدار و شناخت م. امید، سیروس طاهباز، ص 243-242