تا بی‌نهایت ظلمت سقوط کرده‌ام

 سیاهی چشمانت زِ یاد نبرده‌ام

 که در انتهای چشمانت  زلالی است وحی آور

 تا رسالت پاکی را بر چشمه‌های زلال  گرم دور به پایان برم