۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوتاه» ثبت شده است

مصلوب

به صلیب نگاه روشنت

سیاه چشمانت

مصلوبم هنوز

هنوز..هنوز..

مصلوبم هنوز

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

بی چیزی

هال بی حال

حیاط بی حیات

خانه بی خوان

جان بی تاب

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

آدم دودی

 خواب دیدم من و تو باهم آدم برفی میسازم

 بیدار که شدم نه تو بودی نه آدم برفی

 فقط یک آدم دودی مانده بود با یک مشت ته سیگار!

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

...

 

حرف نمی‌زد...

 

نمی‌خندید..

 

لبانش را بر لب‌های کسی جا گذاشته بود!!

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

مات!

چه ساده بازی زندگی را به تو میبازم

 هنوز چند قدمی در صفحه ی حیاط خانه‌ نرفته‌ام

 مات خیال تو می‌شوم...

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

انتظار...

در شکسته بلورین تنگ چشمانش

به انتظار مرگ ماهی رویایش

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

توهم

ای خاطره خیال باران خورده 

ای آشناترین آشیانه 

در اعماق زرد پاییز 

ای سبز همیشه جاودانه

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند

عصا

سیگار ها عصای اشک چشمانمند

که نیافتند

که نبینندِشان بیگانگانم

که باشی که نباشم که باشی

که شاید بفهمی تو شاید کویر را

کویر تشنه‌ای را

کویر تشنه‌ی شبنم گلی را

که شاید بفهمی هستی سیاه هیچ را

۳۱ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم فرهمند