از عمراین بشر با جهانت تا به سر
همچو شمعی آرام رو به زوال
تک و تنها خمودم با دمم
امّا کجاست پروانه؟
تا به وصال
سر،کشم با هر نوایی رنگ رنگ
شعله افروخته بالا به بالا
تا که از قطره و باران و دریاها گذر کردم
با تمام هر چه بودم از حضورم گذر کردم
امّا کجاست پروانه؟
امّا کجاست؟